پرسش: |
آیا امام جعفر صادق(ع) هیچ وقت اسماعیل را به عنوان جانشین معرفی کرده اند؟ آیا در امامت اسماعیل بداء حاصل شده و امام موسی کاظم (ع) بعدا به جای ایشان به امامت رسیده اند؟احادیثی را که در این زمینه وجود دارد چگونه توجیه می کنید؟ |
پاسخ: |
در مورد امامت پس از امام صادق (ع) باید گفت، که به باور شیعه بی هیچ گونه شک و شبهه ای امام پس از ایشان، امام موسی کاظم (ع) است و اسماعیل پیش از وفات امام صادق علیه السلام در گذشته است و توسط خود امام صادق (ع) به خاک سپرده شده است. در هیچ کتابی، چه کتاب های شیعه و چه کتاب های اهل سنت ، به این مطلب اشاره نشده است که، امام صادق (ع) ابتدا پسرشان اسماعیل را به امامت برگزیده باشند و بعد عدول کرده باشند، اساسا در منابعی چون ملل و نحل، التبصیر، الزق بین الزق و الفصل که در باره فرقه ها نوشته شده است به مسأله امامت اسماعیل اشاره نشده است. در زمینه تصریحات امام صادق (ع)بر امامت امام موسی کاظم (ع)می توان به کتاب الارشاد شیخ مفید، ترجمه ساعدی خراسانی ص 553 و کتاب بحار الانوار، ج 47، ص 241، باب«احوال ازواج و اولاده»مراجعه نمود. ضمن این که پیش از امام صادق (ع)، در زمان معصومین قبلی و حتی شخص پیامبر(ص)، نام ائمه یک به یک برده شده است که در همه روایات، امام پس از امام صادق علیه السلام، امام کاظم (ع)است. تنها نکته ای که در این زمینه است آن است که، بسیاری از مردم گمان می کردند که پس از امام صادق (ع)، اسماعیل به امامت خواهد رسید چرا که اسماعیل فرزند ارشد امام و فرد بسیار بزرگواری بود. مسأله اساسی در بحث حاضر، احادیثی است که در مورد اسماعیل، مسأله بداء را مطرح می کند. پیش از بررسی این احادیث به این نکته باید توجه داشت که گر چه این احادیث در مورد اسماعیل، بداء را خاطر نشان می کند، اما چنان که اشاره شد، در هیچ کتابی نیامده است که امام صادق (ع)، ابتدا اسماعیل را به عنوان امام معرفی کرده باشند. با توجه به این نکته باید گفت که در مورد این احادیث، چند دیدگاه در میان متکلمین شیعه مطرح شده است. در ابتدا مناسب آن است به چند مورد از این احادیث اشاره کنیم: امام صادق علیه السلام:« ما بد الله بداء کما بداء له فی اسماعیل ابنی.»[i] امام صادق علیه السلام:«ما بد الله بداء اعظم من بداء له فی اسماعیل ابنی.»[ii] امام صادق علیه السلام:«ما بد الله فی شیئ کما بداء له فی اسماعیل.»[iii] نظرات مطرح در این باره را در سه نظریه می توان خلاصه کرد: الف- نظریه خواجه نصیر الدین طوسی. ایشان معتقد است روایات مربوط به بداء، تنها در قضیه اسماعیل آمده است و روایات موجود در این قضیه نیز خبر واحد است و لذا حجت نیست.[iv] البته این نظریه مورد نقد بسیاری از اندیشمندان شیعه قرار گرفته است. چرا که معمول علمای شیعه بداء را از اعتقادات مسلم شیعه می دانند و روایات در این باب را متواتر می شمارند. ب- شیخ مفید، از علمای مشهور شیعه در«اوائل المقالات»حصول بداء در مورد اسماعیل و روایات مربوط به آن را پذیرفته است، اما این بداء را مربوط به امامت امام ندانسته است، بلکه گفته است که این بداء، در باره کشته شدن اسماعیل است. توضیح آن که خداوند در سرنوشت اسماعیل، دو بار کشته شدن مقدر کرده بود که با دعای امام صادق (ع)، بداء حاصل شد و خداوند از کشته شدن اسماعیل، گذشت. شیخ مفید در تبیین خود به حدیثی از امام صادق (ع) استناد می کند که می فرماید:« ان الله کتب القتل علی ابنی اسماعیل مرتین فسألته فعفی عنه فما بدالله فی شیئ کما بدا له فی اسماعیل: خداوند برای پسرم اسماعیل، دو بار کشته شدن مقدر کرده بود که با دعای من خداوند از آن صرف نظر کرد پس خداوند آن چنان که در باره اسماعیل بداء صورت داده، در هیچ مورد دیگر، بداء انجام نداده است.»[v] ج- بیشتر علما، بداء را به همان معنای اصطلاحی (یعنی ابداء)، گرفته اند و آنرا در باره امامت دانسته اند و در تبیین آن گفته اند که مراد از بداء در این جا ابداء است، یعنی مردم، ظاهرا اسماعیل را امام پس از امام صادق (ع) می دانستند، اما با مرگ وی، خداوند واقعیت را برای همه روشن و آشکار ساخت، طبق این عقیده، بداء ظهور امری است، از جانب خداوند که قبلا ظاهر نبوده است، گرچه در علم خداوند ظاهر بوده است. این عده برای تایید کلام خدا،«له»در روایات مذکور را به معنای«منه»گرفته اند. بنا بر این، بداء، به هر معنایی که باشد، قدر مسلم آن است که اسماعیل، امام بعد از امام صادق علیه السلام، نبوده است. 4- اما در مورد حدیثی که گفته شد در کافی نقل شده و بداء در باره اسماعیل را نفی کرده است، باید گفت که: اولا: در جستجوی ما چنین روایتی حداقل در کتاب شریف کافی پیدا نشده، بلکه از طرف مقابل، احادیث بسیاری نقل شده است که در جریان اسماعیل، بحث بداء را مطرح کرده اند که به چند نمونه از آنها اشاره شد. ثانیا: احتمال دارد در احادیث پیش گفته، حدیث را دقیق ترجمه نکرده باشید. چرا که مراد حدیث آن است که، آن بدائی را که در مورد اسماعیل بوده، بدائی خاص بوده که در سایر موارد، تحقق نیافته است، نه این که بخواهد اساس بداء را منتفی کند. ثالثا: در دایرة المعارف تشیع آمده است که، حدیثی مبنی بر نفی حصول بداء در باره اسماعیل نقل شده است، اما به گفته همین منبع، این حدیث را اسماعیلیان نقل کرده اند و روشن است که در این باره، کلام اسماعیلیان که معتقد به امامت اسماعیل و در نتیجه نفی بداء هستند، حجت نیست. ضمنا برای مطالعه بیشتر در این زمینه مطالعه به سه کتاب زیر را پیشنهاد می کنیم: الف- دایرة المعارف تشیع، ج 3، ذیل واژه بداء. ب- دایرة المعارف بزرگ اسلامی، ج 11، ذیل واژه بداء. ج- دایرة المعارف بزرگ اسلامی، ج 8،ذیل واژه اسماعیل. |